مرکّب از: لا به معنی نه + کتاب، یکی از کتب آسمانی، بی کتاب. دشنامی که عوام به حیوان و جماد دهند. دشنامی که لوطیان دهند. بی دین در تداول لوطیان. که معتقد به هیچ یک از کتب آسمانی نیست
مُرَکَّب اَز: لا به معنی نه + کتاب، یکی از کتب آسمانی، بی کتاب. دشنامی که عوام به حیوان و جماد دهند. دشنامی که لوطیان دهند. بی دین در تداول لوطیان. که معتقد به هیچ یک از کتب آسمانی نیست
هم لقب. لقیب: ای آنکه لقب تاش ثاقب تو هر شب ز فلک اهرمن رماند. انوری. سخن لقب تاش عیسی است، یعنی کلمه ای است که قالب قلب را روح می بخشد. (لباب الالباب عوفی)
هم لقب. لقیب: ای آنکه لقب تاش ثاقب تو هر شب ز فلک اهرمن رماند. انوری. سخن لقب تاش عیسی است، یعنی کلمه ای است که قالب قلب را روح می بخشد. (لباب الالباب عوفی)
کلمه ای است فارسی، و آن مخفف لاشی ٔ نباشد و به معنی باطل و بیهوده است: قال الحجاح لجبله بن الایهم الغسّانی قل لفلاح اکلت مال اﷲ بابدح و دبیدح، فقال له جبله خواستۀ ایزد بخوردی به لاش ماش، ای اکلت مال اﷲ بالباطل، (مجمع الامثال میدانی ذیل: اخذ، بابدح و دبیدح)
کلمه ای است فارسی، و آن مخفف لاشی ٔ نباشد و به معنی باطل و بیهوده است: قال الحجاح لجبله بن الایهم الغسّانی قل لفلاح اکلت مال اﷲ بابدح و دُبیدح، فقال له جبله خواستۀ ایزد بخوردی به لاش ماش، ای اکلت مال اﷲ بالباطل، (مجمع الامثال میدانی ذیل: اخذ، بابدح و دبیدح)
ژاک دو لا تای، برادر ’تای’ سابق الذکر که در بونداروی بسال 1542 میلادی متولد شد و در طاعون 1562 درگذشت، آثار وی را برادرش ’ژان دو لا تای’ انتشار داد از آن جمله: 1- روش ساختن شعر در فرانسه چنانکه دریونانی و ایتالیایی (1573 میلادی) 2- یک هجو، 3- چکامه ها، 4- دو طرح در تراژدی، رجوع به مادۀ قبل شود
ژاک دو لا تای، برادر ’تای’ سابق الذکر که در بونداروی بسال 1542 میلادی متولد شد و در طاعون 1562 درگذشت، آثار وی را برادرش ’ژان دو لا تای’ انتشار داد از آن جمله: 1- روش ساختن شعر در فرانسه چنانکه دریونانی و ایتالیایی (1573 میلادی) 2- یک هجو، 3- چکامه ها، 4- دو طرح در تراژدی، رجوع به مادۀ قبل شود
نام دیهی به هزار جریب مازندران. (مازندران و استراباد رابینو ص 124 بخش انگلیسی). دهی از دهستان هزار جریب بخش چهاردانگه شهرستان ساری. واقع در 50 هزارگزی شمال خاوری کیاسر. کوهستانی، جنگلی، معتدل و مرطوب. دارای 360 تن سکنۀ مازندرانی و فارسی زبان. آب آن از چشمه سار، محصول غلات و عسل و لبنیات و ارزن شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی و راه مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
نام دیهی به هزار جریب مازندران. (مازندران و استراباد رابینو ص 124 بخش انگلیسی). دهی از دهستان هزار جریب بخش چهاردانگه شهرستان ساری. واقع در 50 هزارگزی شمال خاوری کیاسر. کوهستانی، جنگلی، معتدل و مرطوب. دارای 360 تن سکنۀ مازندرانی و فارسی زبان. آب آن از چشمه سار، محصول غلات و عسل و لبنیات و ارزن شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی و راه مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
باطل بیهوده: قال الحجاج لجبله بن الایهم الغسانی قل لفلاح: اکلت مال الله با بدح و دبیدح فقال له جبله: خواسته ایزد بخوردی به لاش ماش ای اکلت مال الله بالباطل
باطل بیهوده: قال الحجاج لجبله بن الایهم الغسانی قل لفلاح: اکلت مال الله با بدح و دبیدح فقال له جبله: خواسته ایزد بخوردی به لاش ماش ای اکلت مال الله بالباطل